ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیهالسلام
آن تنـدبـاد تـیـر، بگـو با تنت چه کرد؟ با قـلبِ مثـل آیـنـۀ روشـنـت، چه کرد؟ وقتی که عرش را به تلاطم کشیده است با ما، ببین که روضۀ افتادنت چه کرد میگفت روضهخوان: که تنت غرق تیر بود هر تیر، واژگون که شدی، با تنت چه کرد؟ افـتـادی و سه سـالـه خـبر دارد و خـدا بر خاک، سنگ، با رخِ بیجوشنت چه کرد انداخت این سه شعبه تو را، باغبان! ببین با حلق نازکِ گل در گـلشنت، چه کرد جان داد خواهرت، به خدا! تا که دید، شمر با چکمه، در کشاکشِ جان دادنت چه کرد ای بوسـهگـاه مـادر دریـا، گـلـوی تـو! آن تیغ کُند، با رگ و با گردنت چه کرد از حال رفت و بیرمق افتاد روضهخوان دیگر نگفت از اینکه پس از کشتنت چه کرد یا ایها العزیز! پس انگشترت کجاست؟ آن گله گرگ، با تن و پیراهنت چه کرد؟ لـرزیـد آسـمـان، چـو دویـدنـد اسـبها بر سینه زد رسول، مگر دشمنت چه کرد؟ |